آدمهای خوب شهر

Monday, July 13, 2009

صف اولی ها

روز 30 خرداد. يک مرد لاغر ولي قد بلند با قيافه اي که به راننده اتوبوس ها مي خورد (صورت بسيار لاغر و گونه هاي گود افتاده از شدت سيگار) يک پيراهن صورتي يا بنفش پوشيده بود.
رفت وسط خيابان و دست چند مرد لاغرو تکيده و سن بالا را گرفت و يکي دو جوان بهشان اضافه شدند.

مي گفتند ما صف اول هستيم کاري بخواهند بکنند با ما مي کنند بياييد و پشت ما بايستند
هيچ وقت يادم نميرود آن تصوير را.

به ما حمله کردند. به سختي فرار کرديم.
.کاش آن پيرمرد و صف اولي ها بلايي سرشان نيامده باشد

نویسنده: ناشناس

1 Comments:

  • می شود گریه نکرد . می شود بغض را قرو داد؟

    By Anonymous سولماز, at 5:30 AM  

Post a Comment

<< Home