آدمهای خوب شهر

Tuesday, July 28, 2009

تاکسی با کولر

بالای میدان فاطمی مثل همیشه منتظر تاکسی هستم. یکی از این وَن‌های سبزرنگ می‌ایستد و خالی هم هست. سوار می‌شوم. به دقیقه نمی‌کشد که پُر می‌شود. راننده برمی‌گردد روبه مسافران و می‌گوید:«خانم‌ها و آقایون لطفا پنجره‌ها رو باز نکنید؛ کولر رو می‌زنم» همه به هم نگاه می‌کنیم. متعجب ایم و حتی مبهوت.
حرکت می‌کنیم به سمت غرب. بیرون، ترافیک بی‌داد می‌کند و گرما هم. اما داخل تاکسی، خنکای کولر گازی مرهمی است بر جان خستگان و حتی دیگران.
وقتی پیاده می‌شوم، کرایهء اضافه نمی‌گیرد. تاکسی که حرکت می‌کند، شماره‌اش را یادداشت می‌کنم. بعد زنگ می‌زنم به تاکسی‌رانی و شماره را می‌خوانم و ماجرا را توضیح می‌دهم. می‌گویم که به عنوان یک شهروند که این‌روزها «هیچ‌کدام از حقوق‌اش رعایت نشده»، از این حرکت ِ انسانی رانندهء تاکسی تقدیر و تشکر می‌کنم.
گوشی را می‌گذارم و اینک انسانی هستم که به ریزه‌کاری‌های رفتار مردم توجه می‌کند و قدرشناس است.
من به سهم خودم، این حرکت انسانی را تقدیم می‌کنم به شما.

پی:
البته خوب که فکر می‌کنم، می‌بینم زنگ ِ زنگ که نزدم، ولی واقعا دوست داشتم این کار را بکنم. یعنی این حس در من ایجاد شد. به‌هرحال، فرج ِ بعد از شدّت است؛ وقتی می‌بینی در این برهوت ِ بی‌قانونی و بی‌اخلاقی، یکی از بنزین و درآمد ناچیزش مایه می‌گذارد، باید ازش تقدیر کرد و یکی از آدم‌های خوب این شهر شد.
گفتم بنویسم که مدیون نباشم. بله!

نویسنده: حسین نوروزی

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home