آدمهای خوب شهر

Wednesday, July 28, 2010

پنبه زن مهربان

چند روز پیش (نیمه شعبان) داشتم پیاده می رفتم
آقای پنبه زنی جلوتر از من یک لیوان شربت و یک شیرینی از یکی از ایستگاه های صلواتی گرفته بود و همین جوری آرام راه می رفت. کمی جلوتر رسید به یه آقایی که نشسته بود روی زمین و داشت نی می زد و پول جمع می کرد. آقای پنبه زن رفت طرفش و لیوان شربت و شیرینی رو که دستش بود داد به آقای نی زن. انگار که بینشون یه تعارفی هم در گرفت. صحنه عجیبی بودبرای منی که داشتم از کمی عقب تر بهشون نگاه می کردم. و بسیار دوست داشتنی. تقسیم که نه، بخشش تنها چیزی که داری به یکی دیگه

نویسنده: شهرزاد

Labels:

1 Comments:

  • از کشف اینجا از طریق لایک خور، بسیار خوشحال شدم.

    بسیار ممنون که منابع مطالب رو هم ذکر می کنید.

    از این به بعد از گودر دنبالتون می کنم.

    By Anonymous Anonymous, at 2:55 PM  

Post a Comment

<< Home