تهران - بزرگراه مدرس، قبل از پل پارک وی >> ساعت های آخر یک روز فشرده کاری، ماه رمضون، هوای گرم... ترافیک سنگییییییین... خسته... چشمامو بستم، سرمو تکیه دادم به شیشه... وسط بزرگراه... خوابم برد... نمیدونم چند دقیقه شد... چشمامو باز کردم... کسی بوق نمیزد... فقط آروم مسیرشونو کج میکردن و از کنارم رد میشدن... لبخند راننده ماکسیما رو هیچ وقت فراموش نمیکنم... و این مردم مهربووون
نویسنده: ناشناس
Labels: راننده ها
3 Comments:
نویسنده اش "احمدرضا جابری پر" است.
By Anonymous, at 10:05 PM
احمد رضا جابری پور!
By Anonymous, at 10:06 PM
ممنون
By آدمهای خوب شهر, at 12:03 AM
Post a Comment
<< Home