کنار راننده نشسته بود. به ترافیک میدان توحید که رسیدیم از پیرمرد گلفروش یک دسته گل خرید: 2000 تومان. شاخه گلها را یک به یک برداشت و تیغ و برگهای زاید را با دقت و ظرافت از شاخه گل جدا کرد. کمی که گذشت برگشت عقب رو به سه مسافر صندلی عقب. به هر کداممان –همگی آقا بودیم- یک شاخهگل رز سرخرنگ داد. یکی هم به راننده. گفت: «تیغهاش رو هم گرفتم که دستتون رو خراش نده». همه مبهوت تشکر کردیم. همینطور به سکوت گذشت تا در میانه راه پیاده شد و رفت. خوش برخورد و نمکین بود دختر.
برگرفته از گودر
محمود اسLabels: همشهری ها توی خیابانهای شهر
1 Comments:
عجیبه !!
By ریحانه, at 6:22 PM
Post a Comment
<< Home