آدمهای خوب شهر

Wednesday, October 27, 2010

واقعاً ها! دیروز. سه شنبه 27/7/89 . ساعت 7 غروب

کنار راننده نشسته بود. به ترافیک میدان توحید که رسیدیم از پیرمرد گل‌فروش یک دسته گل خرید: 2000 تومان. شاخه گل‌ها را یک به یک بر‌داشت ‌و تیغ‌ و برگ‌های زاید را با دقت و ظرافت از شاخه گل جدا ‌کرد. کمی که گذشت برگشت عقب رو به سه مسافر صندلی عقب. به هر کداممان –همگی آقا بودیم- یک شاخه‌گل رز سرخ‌رنگ داد. یکی هم به راننده. گفت: «تیغ‌هاش رو هم گرفتم که دستتون رو خراش نده». همه مبهوت تشکر کردیم. همینطور به سکوت گذشت تا در میانه راه پیاده شد و رفت. خوش برخورد و نمکین بود دختر.

برگرفته از گودر محمود اس

Labels:

1 Comments:

Post a Comment

<< Home