آدمهای خوب شهر

Thursday, December 23, 2010

کمک به موقع

یکی دو هفته پیش با یکی از دوستام راه افتادیم رفتیم یکی دو تا از دانشگاههای دولتی توی تهران تا ببینیم میتونن واسه تبلیغ  کسب و کار جدیدی که دوستم راه انداخته و یه جورایی نوآوری محسوب میشه، بهمون کمکی بکنن یا نه. مثلا دوست داشتیم اجازه بدن پوسترهامونو اونجا نصب کنیم و این قبیل کارها.
متاسفانه هیچ طوری موفق نشدیم با مسئولینشون به نتیجه ای برسیم و بهمون گفتن نمیشه پوسترهاتونو نصب کنید.
خلاصه آخرین نفری که باهاش صحبت کردیم به ما گفت برید بخش کارآفرینی فلان دانشگاه. من و دوستم از دانشگاه اومدیم بیرون. به دوستم گفتم: باور کن داریم وقت تلف میکنیم. بیا برگردیم دانشگاه خودمون. اینجا هم که بریم به هیچ نتیجه ای نمیرسیم و کمکی بهمون نمیکنن.
دوستم گفت: نه بیا بریم شاید یه زمانی از جایی که فکرشو نمیکنی یه روزنه ای برات باز بشه.
گفتم باشه. و رفتیم.
اونجا یه خانمی بود که به اندازه ده نفر تونست به ما کمک کند. با صبر و حوصله کلی از وقتشو در اختیارمون گذاشت. هر راه حلی که به ذهنش میرسید بهمون گفت. حتی چند نفر رو تو زمینه کارآفرینی به ما معرفی کرد که خدا میدونه همین آادمای معرفی شده چقدر تونستن به ما کمک کنن.
وقتی از اونجا اومدیم بیرون واقعا خوشحال بودیم از اینکه هنوزم آدمایی هستن که انقدر بیدریغ و با محبت به دیگران کمک میکنن.
دوستم بهم گفت: دیدی بهت گفتم بیا بریم شاید یه روزنه ای به سمتمون باز بشه.
این روزنه همون آدمای جدیدی بودن که از طریق اون خانم شناختیم و ایده هایی بودن که اون خانم جوان اما با تجربه ، در اختیارمون گذاشت. 

نویسنده: فرهادی

Labels:

1 Comments:

  • وبلاگتو خیلی خیلی دوست دارم. بعضی از پُستا، اشکمو در میارن.
    امیدوارم موفق باشی.
    به من هم سر بزن.
    s232r.blogfa.com

    By Anonymous rs232, at 5:46 AM  

Post a Comment

<< Home