مستاجر با انصاف
خلاصه کاشف به عمل اومد که چیزی نشده، میخواد ظرفشویی رو جاشو عوض کنه خواسته اجازه بگیره. میگه این جا جاش خوب نیست، حاج خانم ناراحته و از اینجور حرفا. میگم حاجی تو هم تو این وانفسای بیپولی گیر دادیها! ولی اشکال نداره هرکاری لازمه بکن بگو چقدر هزینه کردی، تقدیم میکنم. میگه نه بابا کار از دست خودم برمیاد. هزینه هم نداره. میگه کلا این چند وقت که خودم نشستم اگه هزینه جزئی پیش بیاد با خودمه. کلا، یه همچین آدم باعشقیه این آقا. دو سه ماه پیش هم که بنا به قول قولنامه قرار بود یه آبگرمکن دیواری جایگزین قبلی بکنم، خریدم براش با آژانس فرستادم، پیغام دادم فلانی شرمنده، زحمت نصبش با خودت. یه نفر رو بیار نصب کنه، هزینش با من. آبگرمکن رو نصب کرده، با اینکه گفته بودم قبلی رو بندازه دور، رفته یه نفر رو گیر آورده آبگرمکن رو فروخته بعد مبلغش رو از ته فاکتور هزینة نصب کم کرده برای من فرستاده.
عاشق این آدماییم که حلال و حروم سرشون میشه. خدا کنه این پسره یه خونه همین دوروبرا بخره تا همسایه بشیم.
نویسنده: aem
Labels: همکار، همدرس، هم...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home