آدمهای خوب شهر

Sunday, December 19, 2010

نصیحتهای رفیق 14 ساله!

(یه کتاب غیردرسی دستش بود، هرچی سرک کشیدم ببینم چی می‌خونه این پسره، نشد که نشد) به دوستش گفت: ببین مرتضی! من رفیق دلسوزتم، خودتم می‌دونی. مشکل تو مشکل منم هست، خودتم می‌دونی. اما تقصیر خودته. همش تقصیر خودته. بابای آدم که بقال محل نیست آدم باهاش رو کم کنی بازی کنه. باباته‌ها. بابای آدم هرچی گفت، آدم میگه چشم. زور گفت، میگه چشم. زور نگفت، میگه چشم. حال داد، میگه چشم. حال نداد، میگه چشم. مردونه دیگه ادامه ندی‌ها. اصلا امروز نیا سرکلاس. الان باباتم بره سرکار تا شب خلقش تنگه بخاطره تو. برو خونه ازش عذرخواهی کن. هرچی هم گفت، ناراحت نمیشی‌ها. هرچی گفت تو فقط معذرت خواهی کن. خداییش حرف مفت نزنی دوباره‌ها، فقط معذرت خواهی. کلتو میندازی پایین هرچی هم گله کرد تو هیچ چی نمیگی. اوکی!
بعد این دوتا فقط 14-13 سالشون بود. عاشق این نوجوونای این تیپی‌م

نویسنده:aem

Labels:

3 Comments:

  • کسی که توی این وانفسای "سرما"ی دل، خوبی‌ها و خوب‌ها رو پیدا میکنه و خونه براشون درست کرده، خودش "آدم خوب شهر"ه. به سلامتی صاحاب ایده‌ و وبلاگ "آدمهای خوب شهر"

    By Blogger مهدی, at 4:19 AM  

  • یه خوب جدید/دیشب/دیشب/پارک سوار آزادی

    چند هزاری و دو خوب ِ ساده‌‌ی ِ عجیب

    داشتم میرفتم سمت اتوبوس‌ها، سه قدم جلوتر یه پسره جوون مو سیخ سیخی خم شد، دستش رفت سمت یه چیزی دیدم یه هفت، هشت‌تا اسکناس هزاریه.
    دستش رفت، اما برنداشت!!
    پا شد و چیزی زیر لب گفت..
    منم رد شدم.
    چند قدم که گذشتم یکی از پشت داد زد: آقا، آقا پسر!
    برگشتم دیدم یه بنده خدای ساده (تیپ کاملن کارگر ساختمونی مذهبی سنتی شهرستانی) میگه: چیزی از کیفت نیفتاد؟ گفتم: اون پولا؟ گفت آره. خندیدم و گفتم نه
    برد گذاشت دقیق همونجا!!
    شهر خوبی میشه تهران. خیلی وقتا. با این آدمهای خوب عجیبش

    By Blogger مهدی, at 4:24 AM  

  • مرسی:)

    By Blogger آدمهای خوب شهر, at 9:21 PM  

Post a Comment

<< Home