آدمهای خوب شهر

Wednesday, February 16, 2011

گل نرگس

با مامانم تو آژانس نشسته بودیم. یه صحبتایی راجع به بنزین مثل همیشه در جریان بود که رسیدیم به اولین چراغ قرمز بعد از چراغ میدونمون. راننده برای گلفروش که مرد جوونی با مشکل شدید جسمی بود بوق زد و دو تومن بهش داد و به نرگسا اشاره کرد و گفت "سلام، بازم یکی از اونا". آقاهه که حرفم نمی تونست بزنه گل رو داد و لنگ لنگان رفت. آقای راننده گلو رو صندلی کناریش گذاشت و از تو آینه رو به ما گفت: "من همیشه باید از این اقا گل بخرم." تمام ماشین پر از بوی نرگس شده بود. همون موقع تلفن مامانم زنگ زد. حرفو که تموم شد، آقای راننده انگار نه انگار که وقفه ای پیش اومده باشه ادامه داد: "این آقا فرق می کنه. با این که خیلی سختشه کار می کنه هر روز. "بعد گلو برداشت و از بین دو تا صندلی داد عقب: "باشه برای شما" ا

نویسنده: شقایق

Labels:

2 Comments:

  • سلام
    ازتون میخوام این پست دروغ چرا ؟ رو به خاطر ترویج فرهنگ زشت نوشتن روی اسکناس حذف کنید
    با تشکر

    By Anonymous فائزه, at 3:16 PM  

  • فائزه خانم،
    با تشکر از کامنتتون.
    راستش توی این وبلاگ سعی می کنم تا جایی که می تونم نظر کسی رو به دلیل نخالفت یا نا رضایتی بعضی از خواننده ها حذف نکنم.
    به امید اینکه این تمرینی بشه برامون و کم کم نظر مخالف رو تحمل کردن برامون آسون بشه و جاهای بیشتر و مهمتری خارج از فضای این وبلاگ کوچیک برای اظهار نظر های متفاوت باز بشه.

    By Blogger آدمهای خوب شهر, at 9:33 AM  

Post a Comment

<< Home