آدمهای خوب شهر

Thursday, February 23, 2012

سرمای تهران و گرمای آدم خوب

چند روز پیش با مادرم از مطب دکتر تو خیابون شریعتی اومدیم بیرون. دنبال آژانس می گشتیم. هوا سوز و سرمای سختی داشت.از اون جایی که فکر می کردیم دیگه سرمای هوا برنمی گرده لباس گرم هم نیورده بودیم. سردرد سینوزیتیم که تازه خوب شده بود داشت شروع می شد. آخرش رفتیم تو یه فروشگاه و از فروشنده پرسیدیم این طرفا آژانسی سراغ داره یا نه. که ایشون خودشون برامون با آژانس تماس گرفتند و گفتند هوا سرده تو فروشگاه بمونید تا ماشین بیاد. آقای فروشنده فروشگاه ریباک خیابون شریعتی! هیچ وقت این کار شما رو فراموش نمی کنیم!

نویسنده:"نرگس"

Labels:

1 Comments:

  • 40 ـ 30 روز پیش یه بندة خدا تماس گرفت و گفت: شمارة شما رو از فلانی گرفتم. یه زحمتی داشتم. اولش از اون اصرار که لطفاً این کار رو انجام بدید، از منم انکار که خداییش وقت نمی‌کنم. بعد دیدم الان این قطع می‌کنه چند دقیقة دیگه رفیقم زنگ می‌زنه اینقد سرمو می‌خوره که بگم باشه چشم انجام می‌دم. گفتم خب چه کاریه سنگین و رنگین به همین بندة خدا میگم چشم انجام میدم.
    بعد گفت: فقط یه مسئله‌ای ... گفتم: چی؟ گفت: کار باید تا آخر هفته انجام بشه و الا نه به من، نه به بقیة رفقا که برای این کار وقت گذاشتن و نه به شما حق‌الزحمه‌ای تعلق نمی‌گیره. با خودم گفتم چه قرارداد باعشقی! زور زورکی کار رو قبول کردم، تلویحاً هم پذیرفتم که اگه یه کار 15 ـ 10 روزه رو تو یه هفته انجام ندم، حق‌الزحمه نگیرم!
    خلاصه به‌رغم مشغلات زیاد، کار رو تو کمتر از چهار روز انجام دادم برا بندة خدا ایمیل کردم. هفتة پیش دوستم زنگ زده میگه حاجی چرا ما رو شرمندة این بندة خدا کردی؟ خب نمی‌تونستی کار رو انجام بدی میگفتی نمی‌تونم دیگه! می‌دونی چقد تعریفتو کردم؟
    متوجه شدم که کار رو اشتباهی به یه آدرس دیگه ایمیل کردم. اون ایمیل رو برا دوستم با رفیقش ایمیل کردم با یه پیام عذر‌خواهی و توضیح ماجرا. امروز صبح از بانک یه پیامک اومده که فلان‌قدر پول به حساب شما واریز شد. کاشف به عمل اومد که این آقا تقریباً یک‌ونیم برابر مبلغ تعهدش به حسابم واریز کرده. زنگ زدم میگم: جناب! ایمیل من فقط برا این بود که بگم انجام کاری که قبول کردم برام مهمه. خداوکیلی انتظار اجرت ندارم. من قبول کرده بودم که اگه به موقع نرسید انتظاری نداشته باشم. از بابت اتفاقی هم که افتاده شرمنده‌م. بعد گفتم پول رو به حسابتون برمی‌گردونم. رفیق جدیدمون کلی تشکر کرد از انجام کار و گفت: نه بابا دیر نشده، من از کارفرمای اصلی وجه حق‌الزحمه رو تمام و کمال دریافت کردم. فایل شما به موقع رسید. کلی هم از کار تعریف کرد.
    این بندة خدا می‌تونست این 400 تومن رو برا خودش برداره. من هم واقعاً پیگیر ماجرا نبودم. یه حس خوبی دارم امروز.

    By Anonymous Anonymous, at 10:20 AM  

Post a Comment

<< Home