رئیس
" You had eaten cold! Hala behtar hastin?"
کلی خندیدم. اخه رئیسم متخصص تبدیل اصطلاحات فارسی به اینگلیسیه! و انصافا در این زمینه خیلی هم مستعده....
دیروز که باز داشتم دیر می رفتم سر کار، با خودم درگیر بودم که چه کار کنم دیگه روم نمی شد زنگ بزنم مرخصی ساعتی رد کنم،آخه می دونین این اواخر خیلی نامرتب شدم اصلا دوست نداشتم رئیسم فکر کنه من از حسن اخلاق و صمیمیتش با پرسنل سوء استفاده می کنم. به هر حال هرچقدر هم که نازنین باشه ممکن بود یه عکس العملی نشون بده یا یه برخوردی داشته باشه که چون خیلی دوسش دارم برام سنگین تموم شه... می دونین که چی می گم... اغلب پیش اومده که کسایی که باهاشون کار کردم یه جورائی بهم احساس گناه دادن اگه خواستم مرخصی بگیرم، یه جوری که خودم کلی معذب می شم ...خلاصه هرچی فکر کردم دیدم نمی تونم باهاش صحبت کنم دیدم بهتره یه sms بزنم. همین کارو کردم اول عذر خواهی کردم بعد هم اطلاع دادم که نیم ساعت دیرتر می رسم شرکت.اینجوری جوابم رو داد:
"Bebin, residy be bacheha khabar bede man ta 9:30 miyam!"
الان یه خاطره ی دیگه یادم افتاد، میشه اونم تعریف کنم؟
یه دفعه ی دیگه که رئیسم دیر اومده بود شرکت بهش گفتم:" دیر اومدین، نگرانتون شدیم!". می تونست بگه کاری براش پیش اومده، جلسه داشته، ماشینش خراب شده یا چه می دونم تو ترافیک گیر کرده. ولی به جای همه ی اینا گفت:
بچه ام رو برده بودم پارک! بیا عکساش رو ببین!
نویسنده:
ساحل
Labels: کارمندان
3 Comments:
عجب !!!
By Armaghan, at 1:15 PM
خوب تو هم از اون رئیست یاد بگیر بچه ات رو ببر پارک
By Anonymous, at 9:37 AM
به اینجا لینک دادم
(:
By Anonymous, at 7:48 AM
Post a Comment
<< Home