آدمهای خوب شهر

Tuesday, July 14, 2009

پلیس سبز

با دوستم رفته بودیم جلوی مسجد قبا. همه چیز آروم بود وجمعیت تا چشم می دید بود.جلوی در مسجد ایستاده بودیم حدود 7.5 بود فکر کنم که یکی از پسرهای دکتر بهشتی اومد باز تشکر کرد و از ملت خواست که دیگه تا تاریک نشده برن خونه هاشون که اتفاقی برای کسی نیفته. ملت برگشتن به سمت شریعتی و سیل جمعیت در سکوت و گاهی با الله اکبر یا صلوات برای روح شهدا در حرکت بود. دور تا دور خیابون باریکی که توش بودیم نیروهای انتظامی در سکوت و آرامش ایستاده بودن و هر از چند گاهی ازشون به خاط آرامششون تشکر می کردیم و می رفتیم. یهو موج جمعیت به عقب برگشت دوستم برای اینکه زیر دست و پا نمونیم من و کشوند پشت ون نیروی انتظامی که همون کنار بود و من با هل جمعیت سینه به سینه یه آقای نیروی انتظامی قد بلند درجه دار کنار دیوار متوقف شدم.یه عده گفتن نترسین وبشینین و مردمی که دور و بر من وسط خیابون بودن روی دو زانو نشستن پاهام می لرزید و انگار سنگ شده بودم. گارد ویژه رو با وحشت می دیدم که میاد و با باتوم ملت رو تار و مار می کنه. دوستم رو صدا کردم چند قدمیم بود و نمی شنید. آقای نیروی انتظامی با بغض گفت از این کوچه روبه رو باید فرار کنید راه داره بقیه هم ببر فرار کنین نذارین بگیرنتون .آدم درگیری نبودم توی اون شلوغی دست علیرضا رو گرفتم و به سمت همون کوچه دویدم. هی علیرضا می گفت کجا میری گفتم راه داره می دونم بیاین

نویسنده: شیدا

3 Comments:

  • Merci az in kaaret.Kheily aalieh. Man font e farsi nadaaram vali talaashamo mikonam. Roo man mitooni hame joore baraaye in projeye aalit hesaab koni. Baazam azat mamnoon.

    By Blogger Unknown, at 1:16 AM  

  • مرسی لولیتا.
    تو اگه پینگلیش برای من بفرستی به
    adamhaye.khoob@gmail.com
    .من فارسیش می کنم می زارم
    ممنون :)

    مریم

    By Anonymous Anonymous, at 2:45 AM  

  • yadam nabood. mitooni ham ay behnevis.com estefade koni. penglish ro tabdil be farsi mikone.

    maryam

    By Blogger مسافر, at 3:45 AM  

Post a Comment

<< Home