آدمهای خوب شهر

Sunday, October 31, 2010

ولی دم مهربان!

شوهر عمه ام چند روز قبل از خانه خارج شد و برنگشت. از ماشین بیاده شده و به محل کار میرفته که موتور میزند بهش و چند ساعت بعد در بیمارستان تمام میکند
میان گریه و آه و ناله، نگرانی همسرش یعنی عمه ام این بود که جوانک راکب موتور شب را در زندان نماند و کارهای اداری رضایت دادن تمام شود تا جوانک برود خانه اش

نویسنده: احسان

Labels:

1 Comments:

  • بله خدا رو شکر اون طور هم که فکر می کنیم در دنیای امروزی همه بی مروت شدن مثل اینکه اشتباه می کردیم واقعا چنین آدم هایی کم پیدا می شن. خدا اجرشون بده.

    By Anonymous mehrdad, at 12:10 PM  

Post a Comment

<< Home