من در ایران مانده ام
چون هفته ی پیش که قرار بود استاد محترم همه مان را یک شستشوی حسابی بدهد، تمام خدمه بخش زنان نفری 10 تا صلوات برایمان نذر کرده بودند.
سلام اینجا می خوام از برخوردای خوب آدمها بنویسم تو زندگی روزمره توی ایران. از آدمهایی که وظیفه اشون رو انجام می دن. باهات بداخلاقی نمی کنن. مهربونن. و خلاصه باعث می شن وقتی برمی گردی خونه احساس خوبی از روزت داشته باشی. شاید اینجوری بشه امید های از دست رفته مون رو دوباره پیدا کنیم. و یادمون بیاد توی این شهر هنوز چیزهای خوب زیاده. خیلی دلم می خواد این بار که می نویسم، شمایی که می خونید هم برام از تجربه هاتون بنویسید. از آدمهایی که توی خیابون، مغازه، اداره یا هر جایی باعث شدن که لبخند بزنید و دلتون گرم بشه. اگرم حالشو ندارید فارسی بنویسید، می شه که به این آدرس نامه بدید من خودم تایپ می کنم .امیدوارم بشه اونجوری که می خوام. adamhaye.khoob@gmail.com
از همه خوانندگان و نویسندگان عزیز هم خواهش می کنم که احترام همدیگه رو نگه دارن.
امیدوارم همه با هم بتونیم تمرین کنیم دنیا رو از چشم دیگران هم ببینیم و قبول کنیم که آدمها ارزشهای مختلفی دارن، گاهی چیزهای مختلفی رو زیبایی می دونن، و همین تنوع نظراته که باعث رشد جوامع انسانی می شه.
4 Comments:
سلام
ببخشید این که نوشتید مفهوم نبود
یعنی چی شده؟
By Anonymous, at 10:24 AM
به نظر من اومد که خدمه بخش زنان برای موفقیت دامشجوها نذر صلوات کردن
By آدمهای خوب شهر, at 10:34 AM
در "ایران" ماندم یعنی "دانشگاه ایران"؟
کشور نیست پس
By Anonymous, at 9:08 PM
به نظر من یعنی کشور ایران.
By آدمهای خوب شهر, at 1:22 AM
Post a Comment
<< Home