آدمهای خوب شهر

Thursday, January 20, 2011

خانم دکتر مهربون

خانم دکتر مهربون در مانگاه یکی از خوابگاههای دانشجویی که صبح 5 شنبه(30/10/89) ساعت 1 صبح با اینکه از خواب بیدارت کردیم با خوشرویی منو معاینه کردی و وقتی یکی از داروها رو نداشتی ماشینتو دادی تا همرام بره از داروخونه بیرون بگیره.
می خاستم همون موقع بگم که دکتر مثل شما ندیده بودم.
میخاستم بگم مثل فرشته ها بودی.
جلوت روم نشد.اینجا برات می نویسم،شاید به دستت رسید.
خدا بهت سلامتی بده و همیشه سربلند باشی و موفق.

نویسنده: میر حامد

Labels:

1 Comments:

  • آدمهای خوب شهر در نت!
    از اون آدمایی بودم که کار قبول میکرد بعد یاد میگرفت
    پروژه کارورزی رو هم با اینکه هنوز درسای مربوط بهشو پاس نکرده بودم قبول کردم
    برنامه نویسی با وی بی بود و ما هنوز پایگاه داده هم پاس نکرده بودیم
    اون زمانا تازه آیدی کلوب ساخته بودم رفتم تو کلوب برنامه نویسیش سوالمو نوشتم یه نفر جواب داد بعد همینجوری هی ما به مشکل خوردیم هی ایشون جواب دادن
    آخرش دیگه یه جاهایی کارمون گیر کرد و باید تحویل میدادیم بنده خدا کد میزد تست میکرد میفرستاد واسمون
    یعنی وقت میذاشتا بی دریغ و بی منت
    پروژه رو دادیم و نمره کامل گرفتیم و ایشون شدن یکی از دوستای خوبی که هنوزم وقتی کارمون گیر میکنه کم نمیذارن
    امیدوارم همیشه موفق باشن

    By Anonymous Anonymous, at 2:16 PM  

Post a Comment

<< Home