ماجرا برمیگردد به حدود 20 سال پیش. مادرم برای پادرد پیش دکتر ارتوپد رفته بود و در اتاق انتظار منتظر بود. یک جوان افغان که دستش شکسته و گچ گرفته بود هم منتظر نوبتش بود. مطلب شلوغ بود و آقای منشی دکتر که فرصت نفس کشیدن نداشت با خستگی رو کرد به جوان افغان و پرسید: "سیگار داری؟" جوان جواب داد نه سیگار نمیکشم. پس از چند دقیقه جوان از مطب بیرون رفت و با یک پاکت سیگار برگشت. منشی با تعجب نگاهش کرد!!! در حالی که سیگار را به منشی میداد گفت: "شما سرتان شلوغ است من برایتان خریدم"
نویسنده: ندا
Labels: همشهری ها توی خیابانهای شهر
1 Comments:
I am so happy to see that you have posted something about Afghanis :)
By Reza Mahani, at 12:32 AM
Post a Comment
<< Home