بنیاد حکمت اسلامی صدرا
از نگهبان دم در مجتمع گرفته تا آقایی که سوار ماشینم شد و تا دم ساختمان باهام آمد، تا نگهبان دم درساختمان بنیاد و آقای پیرهادی که بردم به کتابفروشی و آقای کتابفروش که خودش گفت کتابها رو ورق بزنم که مشکلی نداشته باشد آنقدر همه مهربان و کار راه بنداز بودند که حسابی کیف کردم.
خلاصه که دست همه شان درد نکند.
Labels: کارمندان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home