آدمهای خوب شهر

Sunday, December 10, 2006

چند وقت پیش زیر دست استاد سلمونی نشسته بودم که یه آقای جوون با لبخند اوند تو آرایشگاه.
-سلام
: سلام
- ببخشید شما خیلی وقته تو این محل آرایشگاه دارین؟
: آره. چطور مگه؟
- حول و حوش ده سال پیش آرایشگاهتون اونور خیابون نبود؟
:چرا بود. چطور مگه؟
- همون موقع ها من یه بار اومدم پیشتون، مدرسه ای بودم، دویست تومن کم داشتم. گفتین بعدا بیار.

دستشو کرد تو جیبشو یه اسکناس دو هزار تومنی در آورد.

- ببخشید. بچگیه دیگه. فکر کنم الان اون دویست تومن بیشتر بیارزه. بازم معذرت.

پولو گذاشت رو پیشخون و با خنده خداحافظی کرد و رفت. من و آرایشگر چند ثانیه ای خشکمون زد. بعد آرایشگر دوید بیرون که پول رو پس برده ولی اون آقای جوون رفته بود.

نویسنده:
ناشناس

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home