تو راه ترمینال جنوب بودم که برم یه بسته ای که برامون ارسال شده بود رو بگیرم ، ایستگاه مترو ترمینال جنوب بود ، از دور میدیدم یه دختری با یه چمدون سنگین از مترو پیاده شد و به سمت پله برقی رفت ، مترو ترمینال جنوب جوریه که بعد از پله برقی حدود 20 تا پله هم باید بالا بری تا وارد ترمینال جنوب بشی ، دختر جوون به پله ها رسید ، از چمدون سنگینش هم معلوم بود که مسافرت طولانی رو در راه داره ، به ابتدای پله ها رسید به زحمت یکی یکی پله ها رو بالا میرفت و یکی یکی چمدون رو بالا میبرد ، از کنارش همه رد میشدند و به سرعت مسیرشون رو طی میکردند ، در همین حال بود که یه آقای میان سال بدون اینکه چیزی بگه چمدون رو برداشت و بالای پله ها گذاشت و بدون اینکه پشت سرش رو نگاه کنه مسیرش رو ادامه داد ، در نگاه اول من از دور و اون دختر از نزدیک فکر کرد که اون فرد قصد دزدی داره اما ثانیه ای نکشید که من از دور و اون دختر نزدیک تر هاج و واج و بهت زده خشکمون زد.
هنوز هم آدمای خوب پیدا میشن
نویسنده: بهنام رضایی
Labels: همشهری ها توی خیابانهای شهر
0 Comments:
Post a Comment
<< Home