آدمهای خوب شهر

Wednesday, June 29, 2011

بیمار سرحال

و بیمارستان، یه آقای مهربون که فرداش یه عمل سخت میکرد، همش به من و دو نفر دیگه که حالمون خوب نبود کمک میداد! هی پرستارا رو صدا می زد و هوامونو داشت!
فرداش که اونم عمل کرد شدیم چهار تا داغون رو تخت افتاده!:)))

نویسنده: نیما تبریزی

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home