خوب کار کردن در یک سیستم خراب!
اما بچه های دانشکده ی فیزیک امیرکبیر یکی رو داشتن که حلال تمام مشکلات بود؛ کافی بود مشکلتو بهش بگه تا دو دقیقه بعد با یه نامه میومد، بیا درستش کردم :)
اگه اون نبود گمونم هممون یه دو سه ترمی به 4سال کارشناسیمون اضافه میشد
بهترین هارو برات میخوام که یه تنه جور تمام بی برنامگی هارو میکشیدی
نویسنده: الهه
Labels: کارمندان, همکار، همدرس، هم...
4 Comments:
خواستم فقط تشکر کنم از بلاگتون. بنویسید باور کنید خیلی ها می خونند ولی نظر نمیگذارند. خیلی همچین چیزی لازمه برای ما این روزها
By
کوثر, at 11:23 PM
ممنون:)
By
آدمهای خوب شهر, at 9:24 AM
سر سی متری جی سوار تاکسی یه پیرمرد شدم برای میدون جمهوری، نزدیکای میدون یادم افتاد دیشب که رفتم دم در خونه تا با یه پیک موتوری تصفیه حساب کنم، بعدش کیف پولم رو میذارم رو میز تحریر و یادم رفته بذارمش تو جیب شلوارم، الانم پول همرام نیست. با خودم گفتم بخشکی شانس کارتای اعتباریم همه تو کیف پولم هستن، تازه اگرم همرام کارت داشتم این رانندهها اعصاب معصاب ندارن که منتظر بمونن. ببین اول صبحی چه گیری کردیما.
خدا رو شکر همة مسافرا میدون که رسیدیم پیاده شدن. گفتم آقا ببخشید شما دربست میرید. گفت بله کجا برم. گفتم همین مسیر رو برگردید لطفاً. داشت دور میزد که برگرده، ضلع شمال غربی میدون زد کنار گفت: ببخشید یه سؤال بپرسم؟ گفتم بفرمایید. گفت: شما احیاناً کیف پولتون رو جا نذاشتید منزل. یه خنده ریز کردم گفتم آره جا گذاشتم. یه لبخند خوشگل زد، گفت پسرم نمیخواد برا کرایه برگردی خونه، برو به کارت برس. گفتم: پدرجان اینطوری که نمیشه، از خجالت میمیرم. گفت: صدبار تا حالا برا خودم پیش اومده، بیخیال، برو خدا پشت و پناهت.
تو جیب شلوارم گشتم، 300 تومن پول خرد همرام بود، گفتم پس این رو بگیرید، بقیهش رو از طرف شما میدم به یه نیازمند، حلال کنید ما رو. پول رو گرفت گفت: اصلاً کرایهت همین 300 تومن میشه، یعنی اصلاً نخواست منت سرم بذاره.
بعضی آدمای خوب به آدم انگیزه زندگی میدن. خیلی خوبن.
By
Anonymous, at 2:16 AM
این قدر حس خوبیه وقتی میدونی دیگه نباید بخاطر پارتی نداشتن حسرت بخوری
By
گاز مورچه, at 2:39 AM
Post a Comment
<< Home